هوش شرافت یا Decency Quotient (DQ)، مفهومی نوین در مدیریت و رهبری سازمان ها است که به میزان درستکاری، انصاف و مراقبت فرد نسبت به همکاران، مشتریان و ذینفعان دیگر اشاره دارد.
این مفهوم به توانایی فرد در نشان دادن درستکاری، انصاف و مراقبت نسبت به همکاران، مشتریان و سایر ذینفعان اشاره دارد.
آجی بانگا (Ajay Banga)، مدیر عامل Mastercard ، اولین فردی بود که در مورد DQ، در سخنرانی خود در جمع دانشجویان دانشکده بازرگانی فوکوا (Fuqua) دانشگاه دوک صحبت کرد.
ضریب شرافت یا Decency Quotient یک قدم فراتر از هوش هیجانی (EQ) است. ضریب شرافت یا DQ نشان میدهد که شخص نه تنها با کارکنان و همکاران خود همدلی دارد ، بلکه دارای تمایل واقعی برای مراقبت از آنها نیز میباشد. ضریب شرافت به معنای خواستن چیزهای مثبت برای همه در محل کار و اطمینان از این است که همه احساس کنند مورد احترام و ارزشمند هستند. ضریب شرافت در تعاملات روزانه با دیگران مشهود است. ضریب شرافت به معنای تمرکز بر تحقق درستکاری توسط دیگران است.
مولفههای اصلی ضریب شرافت (DQ)
• احترام به دیگران، رفتار مودبانه و رعایت حقوق دیگران
• صداقت و راستگویی، پرهیز از دروغ و فریبکاری
• مسئولیتپذیری اجتماعی، توجه به رفاه و منافع عمومی
• همدلی و درک احساسات دیگران، توجه به نیازهای عاطفی افراد
• عدالت و انصاف، برخورد منصفانه با دیگران در تمامی شرایط
بانگا میگوید اگر بتوانید هر روز ضریب شرافت خود را به سر کار بیاورید، شرکت خود را برای مردم بسیار سرگرمکننده خواهید کرد و مردم از حضور در آنجا و انجام کارهای درست لذت خواهند برد.
ما وارد دورهای میشویم که احتمال بیاعتمادی ممکن است افزایش یابد. فناوری، نوآوری و اتوماسیون ماهیت کار را تغییر داده است. بهجای اینکه اجازه دهیم آنها ما را شکست دهند، میتوانیم از شرافت برای یافتن راههایی در راستای حرکت به جلو، بدون پشت سر گذاشتن کسی استفاده کنیم. زمانیکه رهبران تحت هدایت شرافت باشند، نوآوری آنها فقط به آنچه ایجاد میشود توجه نمیکند؛ آنها آنچه را نابود میکنند نیز در نظر میگیرند.
نوآوری نه تنها در مورد راهحلهای جدید، بلکه در مورد کمک به افراد بیکار و آواره است. رهبران دارای DQ میدانند که تصمیمات آنها صرفا حول سودآوری باقی نمیماند. تصمیمات آنها بر زندگی صدها، هزاران یا حتی میلیونها نفر تأثیر میگذارد.
اگر تجارت بتواند در مورد شرافت هدفمندتر شود، به نیروی شفابخشی تبدیل میشود که جهان ما بهشدت به آن نیاز دارد. میتواند باعث بازسازی اعتمادی شود که شرکتها و کارکنان و مشتریان از دست دادهاند. میتواند الگویی برای چگونگی گردهمایی افرادی باشد که بسیار متفاوت هستند و با یک هدف مشترک کار میکنند. میتواند با متحدکردن مردم برای یافتن راه چاره به حل برخی از سختترین مشکلات جهان کمک کند.
اما برای پیروزی شرافت، باید آن را بهعنوان یک ویژگی اساسی در رهبری بشناسیم. عقل و هوش هیجانی حیاتی هستند، اما این شرافت است که تضمین میکند بهره هوشی و هوش هیجانی به نفع جامعه باشد، نه اینکه آن را از بین ببرد.
چرا برای رهبران، DQ شرافت به اندازه هوش مهم است؟
رهبران تجاری هر روز تصمیماتی میگیرند که بر کارکنان، مشتریان و حتی جامعه اثر میگذارد. این تصمیمات زمانی مؤثر و اخلاقیاند که رهبر بتواند میان عقل، احساس و وجدان تعادل برقرار کند. رهبران موفق امروز و آینده باید به سه مهارت کلیدی هوش شناختی (IQ) برای تحلیل و تصمیمگیری منطقی، هوش هیجانی (EQ) برای درک و مدیریت احساسات خود و دیگران، و هوش شرافت (DQ) برای رفتار مسئولانه، منصفانه و اخلاقی مجهز باشند.
ترکیب این سه توانایی باعث میشود مدیران نهتنها تصمیمهای دقیقتری بگیرند، بلکه محیطی انسانیتر، الهامبخشتر و پایدارتر برای کارکنان خود ایجاد کنند.
چگونه در سازمان شرافت در رهبری را اجرا کنیم؟
رهبری واقعی از خود فرد آغاز میشود پیش از ورود به سازمان، با خود تکرار کنید رهبری دربارهی من نیست؛ دربارهی تیم من است. هدف رهبر این است که به رشد و موفقیت دیگران کمک کند، نه اینکه صرفاً بر آنان نظارت کند.
برای اجرای شرافت در رهبری، لازم است این اصول را در رفتار و تصمیمهای روزمرهتان به کار ببندید:
- الگو باشید. گفتار و رفتار شما فرهنگ سازمان را شکل میدهد. وقتی با صداقت و احترام عمل کنید، دیگران نیز همان مسیر را دنبال خواهند کرد.
- به همه احترام بگذارید. حتی اگر با دیدگاه یا عملکرد فردی موافق نیستید، شأن انسانی او را حفظ کنید. احترام پایه اعتماد است.
- در تصمیمگیری منصف باشید. تصمیمهایتان را بر اساس منافع سازمان و تیم نه صرفاً منافع شخصی بگیرید،
- فرهنگ مشارکت را تقویت کنید. محیطی بسازید که در آن هر فرد بتواند استعدادها و ایدههای خود را بدون ترس از قضاوت بیان کند.
- به احساسات و انگیزهها توجه کنید. رهبر مؤثر فقط رفتار را نمیبیند، بلکه انگیزهها، محدودیتها و تواناییهای اعضای تیم را درک میکند.
- مربی باشید، نه ناظر. دانش و تجربهتان را با تیم به اشتراک بگذارید و از اشتباهات بهعنوان فرصت یادگیری استفاده کنید.
- مسئولیت جایگاه رهبری را به یاد داشته باشید. رهبری افتخار و امتیاز نیست؛ مسئولیتی است برای ساختن محیطی انسانی، اخلاقی و پایدار.
شرافت فقط از ویژگی های رهبر و خصوصیات فردی نیست، بلکه فرهنگی سازمانی است که اعتماد، احترام و رشد را در سراسر تیم جاری میکند.
تاثیر DQ در افزایش بهرهوری انسانی
به عنوان مثال، صرفه جویی در هزینه به بانک آمریکا این امکان را داد که حقوق کارکنان خود را برای کارمندانی که سالها در این شرکت خدمت کرده اند، به یک سال و نیم افزایش دهد و همچنین کمک و راهنمایی بیشتری در راستای کاریابی افرادی که مجبور به ترک کار بودند بکند. علاوه بر این، این پساندازها به افزایش برخی از مزایای کارکنان مانند مرخصیها، حمایت مشاوره و آموزشی کمک کرد.
شرافت رهبری از ویژگی های رهبر کمک می کند مدیران از روی صداقت و صراحت در ابعاد مدیریتی زیر به بهبود خوبی در سازمان برسند:
- انجام روابط و فعالیت های حرفه ای منصفانه، صادقانه، اخلاقی و مطابق با منشور اخلاقی ICMA
- انجام امور رسمی و شخصی که از شفافیت بالایی برخوردار باشد.
- پرورش رفتار اخلاقی در سراسر سازمان از طریق آموزش کارکنان در مورد اخلاق اداری
- پاسخگو نگه داشتن کارکنان و القای مسئولیت پذیری در فرآیندهای سازمانی.
- ابلاغ استانداردها و دستورالعمل های اخلاقی به دیگران.
شرافت رهبری مهارتی است که اهمیت بالایی در مدیریت سازمان دارد. به خصوص زمانی که مدیران قصد دارند نیروهای سازمانی خود را کاهش داده یا از هزینه های مالی خود کم کند. در این صورت چنانچه بخواهند از دید بالا به پایین نسبت به تقلیل نیرو و اخراج آنها عمل کنند در اصل به اعتماد عمومی سازمان خود ضربه زدهاند.
چگونه DQ خود را تقویت کنیم؟
- تمرین گوش دادن فعال و احترام به نظرات دیگران
- رعایت صداقت و شفافیت در گفتار و رفتار
- مهربانی و همدلی با همکاران و اطرافیان
- پذیرش اشتباهات و تلاش برای تصحیح رفتارهای نادرست


Subscribe
Report
My comments